وداع سیدالشهدا با مرقد پیامبر و خروج از مدینه
صدای بانگ جرس، کاروان مهیّا شد دل تـمـام عـوالـم گـرفت و غـوغا شد حسین فـاطمه راهی کـربـلا شده و… دو چـشمِ زینب کبری، شبـیه دریا شد مدیـنه شـهـر نـبی بود، شهـر خوبیها ولی چـه عـرصۀ تـنـگی برای آقا شد رسید جـای بلـنـدی که شهـر پـیدا بود نگـاه کرد و دلـش بیقـرار زهـرا شد وداع کرد و، روانه به سوی وادی عشق عزیز فـاطمه راهی کوه و صحرا شد نگاه کرد به اصغر، به روی دختر خود دلـش شکـست و گرفـتـار کار دنیا شد در این میانه، زنی پشتشان دعا میخواند نگـاهِ امّ بـنـین خـیـره بـر پـسـرهـا شد خـدا کـنـد که دوبـاره حـسین برگـردد دعـای مـادریاش پـشـتِکار سـقّـا شـد خبر نداشت که گـودال کربلا روزی، سَر عـبا و عـمـامه، چـقـدر دعـوا شد |